English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1181 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lanyard U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
lanyards U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
towrope U طناب مخصوص یدک کشیدن چیزی
towropes U طناب مخصوص یدک کشیدن چیزی
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
clear for running U طناب برای کشیدن ازاد است
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
lanyards U طناب کوتاه طناب کمر
lanyard U طناب کوتاه طناب کمر
strop U طناب کوتاه
tail on U کشیدن طناب
tows U با طناب کشیدن
tow U با طناب کشیدن
track U با طناب کشیدن راه
tracked U با طناب کشیدن راه
rouse in U کشیدن طناب با دست
tracks U با طناب کشیدن راه
boom vang U طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
downhaul U طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
heave around U شروع به کار کشیدن طناب با دوار
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
to draw cuts U بوسیله چوبهای کوتاه وبلندقرعه کشیدن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
towline U طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
to sniff something U بو کشیدن چیزی
to have a sniff of something U بو کشیدن چیزی
unstring U نخ چیزی را کشیدن
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
dump U رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
carabiner U قلاب برای وصل طناب به محل اتکا
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
underlined U زیر چیزی خط کشیدن
To set fire to something. U چیزی را به آتش کشیدن
underlines U زیر چیزی خط کشیدن
lay out <idiom> U نقشه چیزی را کشیدن
underline U زیر چیزی خط کشیدن
sheet U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
sheets U طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
platinize U پلاتین روی چیزی کشیدن
To stop coveting something. U دندان طمع چیزی را کشیدن
houseline U رسن سه لا مخصوص کشیدن چیزی
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
topping lift U طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
to lay down ones hopes U از چیزی امید بریدن یا دست کشیدن
in the short term <adv.> U برای دوره کوتاه مدت
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
cross (something) out <idiom> U حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
to torch something U چیزی را آتش زدن [سوزاندن] [زبانه کشیدن ]
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
short ski U اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
fastest U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasted U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasts U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
short iron U چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
fast U حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
balestra U پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
To make advance [overtures] منت کشیدن [برای آشتی]
draw weight U نیروی لازم برای کشیدن زه
carry through <idiom> U برای کاری نقشهای کشیدن
stack the cards <idiom> U برای کسی نقشه کشیدن
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
flu flu U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
jeheemy U جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
checkerein U لگام برای بالا یا عقب کشیدن سر اسب
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
pay out the rope U طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
pre fetch U دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
shroud U طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
shrouded U طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
cargo sling U طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
to grieve over anything U برای چیزی
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
how long is the rope U درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
requesting U تقاضا برای چیزی
inclinable to something U مساعد برای چیزی
look to <idiom> U آمادگی برای چیزی
to grumble at any thing U برای چیزی غرغرکردن
request U تقاضا برای چیزی
requests U تقاضا برای چیزی
requested U تقاضا برای چیزی
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
I'd like something to drink. چیزی برای نوشیدن میخواهم.
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
demands U تقاضا برای انجام چیزی
to atone for something U کفاره دادن برای چیزی
to get something to somebody U برای کسی چیزی را آوردن
asks U برای چیزی بی تاب شدن
ask U برای چیزی بی تاب شدن
asked U برای چیزی بی تاب شدن
in defence of somebody [something] U برای دفاع از کسی [چیزی]
asking U برای چیزی بی تاب شدن
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
to try something on U چیزی را برای امتحان پوشیدن
approval U توافق برای استفاده از چیزی
security blanket <idiom> U استفاده از چیزی برای راحتی
application [for something] U درخواست نامه [برای چیزی]
to give reasons for a thing U دلیل برای چیزی اوردن
steeper U فرف برای خیساندن چیزی
catch at U برای گرفتن چیزی کوشیدن
demand U تقاضا برای انجام چیزی
take for <idiom> U اشتباه شخصی برای چیزی
to make amends for something U کفاره دادن برای چیزی
spats U زنگار کوتاه برای کفش زنگار
broach U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
broaching U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaches U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broached U برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
to save for something U پس انداز کردن [اندوختن ] برای چیزی
anthropomorphism U تصور شخصیت انسانی برای چیزی
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
to save up for something U برای چیزی صرفه جویی کردن
to make a study of something U برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
to make a r for something U برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
to negotiate for something U گفتگو و معامله کردن برای چیزی
to set measures to anything U برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
stepper U چیزی که برای پله بکار می رود
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
make room for someone or something <idiom> U برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
sexualize U جنس برای چیزی تعیین کردن
To set a limit to everything. U برای هر چیزی حدی قائل شدن
impetrate U برای چیزی لابه واستغاثه کردن
spoon-feed <idiom> U ساده کردن چیزی برای کسی
to atone for something U جلب رضایت کردن برای چیزی
nothing remains to be told U چیزی برای گفتن باقی نمیماند
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
I have nothing to declare. چیزی برای گمرک دادن ندارم.
to make amends for something U جلب رضایت کردن برای چیزی
to refuse somebody admittance to something U پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
within reach of gunshot U کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
cellarage U حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
to store up something U انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
consign U یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
consigned U یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
consigning U یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
consigns U یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
to call somebody to [for] something U از کسی برای چیزی درخواست کردن
make something out <idiom> U ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to e. with person on a thing U کسی را دوستانه برای چیزی سرزنش کردن
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
cash on the barrelhead <idiom> U پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
applies U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
bring up <idiom> U معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
Do you have nothing to declare? U آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
pay through the nose <idiom> U برای چیزی پول زیادی خرج کردن
apply U تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
to open something to [the] traffic U چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
represent U عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
put up to <idiom> U وسوسه کردن کسی برای انجام چیزی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com